آزار و سرکوب مدافعان حقوق بشر و اعدام زنان در ایران
آزار و سرکوب مدافعان حقوق بشر و اعدام زنان در ایران
اصلی ترین انواع خشونت علیه زنان در ایران به وسیله مأموران حکومتی اجرا می شوند و از سوی دولت حمایت می شوند. در آخرین روز از ۱۶ روز فعالیت برای منع خشونت علیه زنان، که همزمان با روز جهانی حقوق بشر، ما به اختصار به مرور دستگیری های خودسرانه، سرکوب مدافعان حقوق بشر فعالین حقوق مدنی و زنان زندانی سیاسی و همچنین به اعدام زنان در ایران می پردازیم.
خشونت و سرکوب مدافعان حقوق بشر
مدافعان حقوق بشر یکی از گروه هایی از زنان هستند که به طور مستمر با خشونت حمایت شده از سوی دولت مواجه هستند. رژیم ایران در سالهای اخیر سرکوب زنان را شدت بخشیده است. رژیم مدافعان حقوق بشر را تهدید امنیت ملی محسوب می کنند. بنابراین، هیچ قانون ملی یا سیاستی برای حفاظت از مدافعان حقوق بشر وجود خارجی ندارد و حقوق مصرح در بیانیه جهانی حقوق بشر رعایت نمی شوند.
دهها زن مدافع حقوق بشر به خاطر فعالیت مشروع خود سرکوب و تحت پیگیرد قرار می گیرند.
مدافعان حقوق بشر در معرض شکنجه قرار دارند از جمله اعدام های مصنوعی، ضرب و شتم، محرومیت از خواب و انکار دسترسی به مراقبت های پزشکی کافی، دستگیری خودسرانه و بازداشت به دنبال محاکمه های غیرعادلانه، پراکنده شدن خشونت بار در تظاهرات های مسالمت آمیز، ممنوعیت از سفر و آزار خانواده های مدافعان حقوق بشر از جمله فرزندان شان.
در بهمن ماه ۹۸ فاش شد که محافظان محیط زیست نیلوفر بیانی و سپیده کاشانی به شدت تحت شکنجه روانی و فیزیکی قرار داشته و به لحاظ جنسی مورد آزار قرار گرفتند. بازجویان تلاش داشتند آنها را وادار کنند اعترافات دروغین برعلیه خودشان مرقوم کنند.
ماری محمدی، یک نوکیش مسیحی، در جریان اعتراضات به سقوط هواپیمای مسافربری اوکراینی در دی ماه ۹۸ دستگیر شد. او شکنجه شد و در جریان بازجویی مورد آزار فیزیکی و جنسی قرار گرفت. او را مجبور کردند همه لباس های خود را در بیاورد و بشین و پاشو بکند.
دستگیری وکلای مدافع حقوق بشر نیز بخشی از تلاش مقامات رژیم برای جلوگیری از دفاع موکلان آنها است که اکثر اوقات مدافعان حقوق بشر و یا افرادی هستند که از جمله به خاطر جرائمی که در سن کودکی مرتکب شده اند با مجازات مرگ مواجه هستند.
دستگیری های خودسرانه خشونت آمیز
دستگیری و حبس افراد به دلیل عقاید سیاسی و مذهبی شان مغایر با قوانین بین المللی است. به تصریح ماده ۱۸ بیانیه جهانی حقوق بشر «هرکس حق دارد از آزادی فکر، عقیده و مذهب برخوردار باشد.»
رژیم آخوندی حاکم بر ایران اما برای سرکوب مردم نهادهای متعددی دارد که هر یک از آنها به طور مستقل برای دستگیری مخالفان رژیم اقدام می کنند. نیروی انتظامی، سپاه پاسداران، بسیج، و حتی کمیته های انضباطی دانشگاهها همه اجزای یک شبکه گسترده است که آزادی فکر، بیان و اجتماعات مردم ایران را سرکوب می کنند.
این نهادها زنان را در محل های عمومی و یا در خانه دستگیر می کنند. آنها اغلب اوقات حکم قانونی در دست ندارند و از خشونت و قهر استفاده می کنند.
طی سال گذشته، به رغم پاندمی که زندان های ایران را در بر گرفته است و به رغم فقدان حداقل امکانات بهداشتی، رژیم موجی از دستگیری های فعالان حقوق مدنی به راه انداخت.
برخی از زنان دستگیر شده طی سال گذشته عبارت بودند از نازنین طوسی، فرزانه جلالی، ژیکا اسماعیلی، گیتا حر، رها احمدی، مژگان اسکندری، سمیرا هادیان، مریم علیشاهی، ملیکا گودرزی، باران بهزاد، شهناز صادقی فر، هاجر سعیدی، زهرا جمالی، مریم خوش اندام، رقیه حسن زاده، فریبا فریدونی، سمیه نمدمال، صبا آذرپیک (خبرنگار)، یلدا امامدوست، زینب همرنگ، صغری پور اشراق، صدیقه مرسلی، مهربان کشاورزی، زهرا رحیمی، کوثر کریمی (خبرنگار)، توران حمل زهی، زینب علیپور، لیلا اکبری، پریزاد حمیدی شفق، زهره سرو، خدیجه مهدی پور، اشرف نفریه، الهام صمیمی، عالیه مطلب زاده، شبنم آشوری، ندا پیرخضرانیان، بهاره سلیمانی، ناهید تقوی، مریم پایاب، راحله احمدی، لیلا تیرانداری، و پریسا سیفی.
فرنگیس مظلوم به خاطر پیگیری وضعیت پسرش زندانی سیاسی سهیل عربی، مدتی در انفرادی اوین محبوس شد و تحت شکنجه قرار داشت. دادگاه انقلاب تهران ابتدا او را به ۶سال زندان محکوم کرد اما بعداً این حکم را به ۱۸ماه تقلیل داد.
دسترسی زنان به عدالت
زندانیان سیاسی و عقیدتتی و بسیاری از زندانیان عادی در ایران از دسترسی به روند عادلانه قضائی محروم هستند و از عدالت برخوردار نیستند. روند قضائی با قوانین خود رژیم نیز منطبق نیست چه رسد به قوانین بین المللی.
زندانیان بعد از دستگیری در انفرادی محبوس می شوند و مجبور هستند تحت فشار و شکنجه علیه خودشان اعتراف کنند. در این مدت، زندانی هیچ ارتباطی با دنیای خارج ندارند تا به خانواده خود درباره دستگیری و محل حبس اطلاعی بدهند. در چنین شرایطی، کاملاً غیرممکن است که زندانی بتواند وکیل مدافع داشته باشد.
در موارد متعدد، زندانیان به عنوان آخرین راه حل ناگزیر از اعتصاب غذا می شوند و از خوردن غذا خودداری می کنند و سلامت خود را به خطر می اندازند تا بتوانند به خواسته های برحق خود برسند.
رفتار با زندانیان سیاسی و فعالان مدنی
زندانیان سیاسی و فعالین مدنی بازداشت شده به طور سیستماتیک مورد ضرب و شتم و بدرفتاری قرار می گیرند تا مجبور به اعترافات دروغ شده و با رژیم همکاری کنند و یا اطلاعات خود را بدهند. وقتی رژیم در انجام این کار موفق نشود، آنها را از رسیدگی های پزشکی محروم می کند تا به مرگ تدریجی بمیرند و یا تلاش می کند با اجیر کردن زندانیان عادی آنها را در زندان به قتل برساند.
کمیسیون زنان شورای ملی مقاومت ایران و مقاومت ایران طی سال گذشته چندین بار با صدور اطلاعیه نسبت به در خطر بودن جان زندانیان سیاسی در زندان قرچک هشدار دادند.
زندانی سیاسی زهرا صفایی در روز ۱۴خرداد ۱۳۹۹ به دست چند زندانی اجیرشده از سوی وزارت اطلاعات مورد تهدید قرار گرفت. آنها تهدید کردند که به خانم صفائی حمله کرده و او را به قتل برسانند.
سپس در ماه شهریور، گزارش دیگری رسید که دو زندانی در روز ۶شهریور ۹۹ به خانم صفایی حمله کرده و او را از ناحیه سر و صورت مورد ضرب و شتم قرار دادند. این حمله با پادرمیانی سایر زندانیان متوقف شد. زهرا صفایی بعداً به مقامات زندان قرچک شکایت کرد و گفت:«ما اینجا احساس امنیت جانی نداریم و شب ها در اتاق یا هنگام رفتن به سرویس بهداشتی هم احساس امنیت نمی کنیم.»
در آخرین هفته اکتبر، مقامات زندان قرچک با توطئه علیه زندانیان سیاسی مانع از رفتن آنها به کارگاه شدند تا نگذارند آنها به سایر زندانیان آگاهی بدهند. مقامات زندان درب را به روز زندانیان سیاسی بستند که موجب اعتراض آنها شد. زندانیان سیاسی زهرا صفائی، پرستو معینی، فروغ تقی پور، مریم نصیری، و گلرخ ایرایی با زدن به روی در اعتراض خود را به محدودیت جدید اعلام کردند و شعار دادند «مرگ بر دیکتاتور».
روز بعد از این ماجرا، در اثر آزار و اذیت مسئولان زندان قرچک زهرا صفایی که ۵۸ سال دارد دچار ناراحتی قلبی شد. اما مسئولین بهداری تنها چند قرص به وی داده و او را به بند برگرداندند.
زهرا صفایی، دخترش پرستو معینی، و فروغ تقی پور به خاطر حمایت از سازمان مجاهدین خلق ایران و به خاطر تبلیغ علیه نظام در زندان قرچک محبوس می باشند. آنها به طور مکرر در این زندان از سوی زندانیان عادی ما اجیرشده و تحریک شده به وسیله رئیس زندان مورد حمله و تهاجم قرار گرفته اند. جان این زندانیان در خطر جدی قرار دارد.
زندانی سیاسی گلرخ ابراهیمی ایرایی در زندان قرچک ورامین محبوس می باشد. وی از دیدار با همسر زندانی اش، زندانی سیاسی آرش صادقی که دچار بیماری سرطان می باشد، محروم است. بر اساس پرونده سازی جدید علیه وی به سه سال و ۷ ماه زندان محکوم شده است. وی از سوی اطلاعات سپاه پاسداران به بند دو الف اوین احضار شده است تا تحت بازجویی قرار بگیرد.
محرومیت از رسیدگی پزشکی
زینب جلالیان زندانی محکوم به حبس ابد که ۱۳مین سال حبس خود را سپری می کند از انواع بیماری ها رنج می برد، از جمله آسم، ناخنک چشم، برفک دهان و مشکلات گوارشی. او امسال چهار بار طی ۶ماه بین زندان های مختلف جابجا شده است. او در حال حاضر از همه حقوق خود به عنوان یک زندانی محروم است و تحت فشار قرار دارد تا ندامت کرده و با وزارت اطلاعات همکاری کند.
او در تاریخ ۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۹، به طور ناگهانی از زندان خوی خارج و به زندان قرچک منتقل شد. در آنجا او به ویروس کرونا مبتلا شد ولی بدون هیچگونه رسیدگی پزشکی رها شد. سپس با ضرب و شتم به زندان کرمان منتقل گردید و در سلول انفرادی محبوس شد. بعد از آن به زندان کرمانشاه و دوباره به زندان یزد منتقل گردید. مچ دست ها و پاهای او در اثر کشیده شدن روی زمین به شدت آسیب دیده اند.
زندانی سیاسی فاطمه مثنی به دلیل برگزاری مراسم ترحیم برای پدرشوهرش که از اعضای سازمان مجاهدین بود، به ۱۵سال زنان محکوم شد. او از عفونت و خونریزی روده رنج می برد. بهداری زندان اوین اعلام کرد که قادر نیست کاری برای درمان او انجام بدهد. اما مقامات زندان از اعزام او به بیمارستان و یا اعطای مرخصی استعلاجی خودداری می کنند. بالاخره در روز ۲۹ مرداد ۱۳۹۹، او به بیمارستان طالقانی تهران منتقل شد ولی در تمام طول روز دست و پایش را به تخت بسته بودند. فاطمه مثنی به رغم مخالفت دکتر معالجش و تکمیل نشدن آزمایشات و پروسه درمانی اش به زندان بازگردانده شد.
فاطمه مثنی به رغم وضعیت خطرناک جسمی، در سلول قرنطینه نگهداری شد. او از مشکلات گوارشی از جمله اسهال و حالت تهوع رنج می برد و نمی توانست هیچ چیزی بخورد. سپس در تاریخ ۶آبان که دچار یک خونریزی شدید دیگر شد، مقامات زندان او را مجدداً به بیمارستان طالقانی اعزام کردند. اما مجدداً بدون رسیدگی پزشکی او را به زندان برگرداندند.
زندانی سیاسی معصومه صنوبری، به مجموعاً ۸سال زندان محکوم می باشد. یک سال به خاطر «تبلیغ علیه نظام»، ۵سال به خاطر «عضویت در سازمان مجاهدین خلق ایران»، و ۲سال به خاطر «توهین به خامنه ای». او در بند زنان زندان تبریز در میان زندانیان عادی زندانی است و زیر فشار بسیار زیادی قرار دارد. او در زندان به بیماری کووید ۱۹ مبتلا شد. خانم صنوبری از تاری دید، شکستگی پای راست و بیماری های دیگری که در زیر شکنجه و بازجویی به آنها دچار شده رنج می برد. اما مقامات زندان از اعطای مرخصی درمانی برای رسیدگی پزشکی خودداری می کنند. خانم صنوبری که متولد سال ۱۳۶۷ می باشد دارای یک فرزند است و در تبریز زندگی می کند.
در بند زنان زندان سپیدار اهواز، زندانی سیاسی نجات انور حمیدی از وخامت بینایی، مشکلات تیروئید و سردردهای مزمن رنج می برد. علاوه بر این، او به بیماری کرونا مبتلا شده است. این زندانی ۶۲ساله در فروردین ۹۸ دستگیر شد و دوره ۵ساله حبس خود را در زندان سپیدار می گذراند. او متهم به عضویت در سازمان مجاهدین خلق ایران می باشد. مقامات زندان سپیدار تا کنون او را از دریافت رسیدگی های پزشکی جلوگیری می کنند.
معلم بازنشسته، ناهید فتحعلیان، در وضعیت بلاتکلیف در زندان اوین به سر می برد. وی از تاریخ ۲۶ فروردین ۱۳۹۹ دستگیر شد. او در کمک به قربانیان سیل در بهار سال ۹۸ بسیار فعال بود و برای آنها بسته های کمک می برد.
زهرا جمالی در حال گذراندن سه سال و ۶ماه حبس خود در بند زنان زندان اوین می باشد. او از کیست تخمدان رنج می برد و در کف پای خود نیز یک تومور دارد و از این بابت درد زیادی می کشد اما مقامات زندان از اعزام او به مراکز پزشکی خودداری می کنند. تنها علت حبس خانم جمالی این است که او در جریان مراسم ترحیم زندانی سیاسی علیرضا شیرمحمدی که در زندان تهران بزرگ به دست مجرمین خطرناک به قتل رسید، سخنرانی کرد.
پرونده سازی علیه زنان زندانی سیاسی
یک عملکرد سیستماتیک قضائیه رژیم ملایان پرونده سازی علیه زندانیان سیاسی مقاوم است تا دوران زندان و حبس آنها را افزایش داده و فشار را بر روی آنها بالا ببرد.
زندانیان سیاسی مریم اکبری منفرد و آتنا دائمی هدف پرونده سازی جدید اطلاعات سپاه پاسداران قرار گرفتند. دادگاه آنها در روز ۱۰ شهریور ۱۳۹۹ برگزار شد. اتهام این دو زندانی «اخلال در نظم زندان» از طریق سر دادن شعارهای ضدحکومتی می باشد.
مریم اکبری منفرد به دلیل برقراری ارتباط با خواهران و برادرانش که اعضای مجاهدین خلق هستند، به ۱۵سال زندان محکوم می باشد. او ۱۱سال از دوران حبس خود را بدون یک روز مرخصی گذرانده است.
آتنا دائمی، یک فعال حقوق کودکان است که در حال اتمام دوران محکومیت خود بود ولی با پرونده سازی جدید به ۳سال و ۷ماه دیگر حبس محکوم شد. بعد از آن نیز وزارت اطلاعات و سپاه پاسداران یک پرونده جدید علیه وی گشودند و آتنا دائمی برای سومین بار به دو سال زندان دیگر و ۷۴ضربه شلاق محکوم شد. حالا تعداد سالهای محکومیت زندان او مجموعاً به ۱۰سال رسیده است
Kommentarer
Skicka en kommentar